سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 47330 | بازدیدهای امروز: 37
Just About
باد ِ هوا...یا  باد ...یا هوا؟؟؟ - دفترچه‏ ی ممنوع ِدلتنگی‏ برای who
یه تیکه سنگ
وقتی نمی توانی زیر باران خیس شوی// آوازی بخوانی// که برگ ها نریزند// قدمی برداری// که ابرها نترسند// وقتی هیچکس از هیچکس نمی پرسد// چه اتفاقی برای تو افتاده است// تبدیل به باد شده ای./
لوگوی وبلاگ

موضوعات
جستجو
اشتراک
 
با عشق به تو
@ 1millionlovemessages.com

باد ِ هوا...یا باد ...یا هوا؟؟؟

و من از درد چنان گریستم که جانم از اشک تر شد...

وقتی که باد  شدن را با تمام وجود حس کردم... حتی بدتر از آن، هوا شدنم را...باد لااقل چیزی را تکان می دهد که بدانی هست.
اما هوا را هیچ حس نمی کنی...حتی فراموش می شود در تنگنای آداب لاجرم ِ هرروزمره گیها...
و دیگر از یاد رفته ام... نه سایه ام نه هم سایه با کسی...؛با خودم...
خدایا... مگذار بادها از دهان من سخن بگویند... مگذار سایه ها از چشمهای من بنگرند... مگذار در جهان سایه ها باد باشم... سایه ها باد را به پشیزی نمی گیرند...
باد در جهان سایه ها مرده است و بی مفهوم...
دل سیاه هیچ سایه ای را باد نلرزانده است... لرزانده؟!!
 
 

وقتی که هیچ کس از هیچکس نمی پرسد...




نویسنده: یه تیکه سنگ
لینک های مرتبط: دفترچه‏ی ممنوع من
چیزی می خواستــی بگـی!؟حرف دل